جدول جو
جدول جو

معنی قاضی فارسی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی فارسی
(یِ)
عبدالغافر بن عبدالله اسماعیل بن عبدالغافر بن محمد حافظ قشیری نیشابوری. از مشاهیر علما ومحدثین عامه است که در پنج سالگی قرآن مجید را خوانده و مبادی علوم دینی را آموخته و از امام الحرمین جوینی اصول علم حدیث و فقه را فراگرفته و از پدر خود و مادر خود امه الرحیم دختر ابوالقاسم عبدالکریم قشیری و جدۀ خود فاطمه دختر ابوعلی دقاق و دائی های خود ابوسعد و ابوسعید و دیگر محدثان وقت احادیث بسیار استماع نموده و اخذ مراتب علمی کرده و به خوارزم و هند و غزنه رفته و به نشر احادیث پرداخته و سپس باز به نیشابور برگشته و مشغول وعظ و خطابه گردیده است و تألیفاتی دارد. او راست: 1- کتاب السیاق ذیل تاریخ نیشابور حاکم. 2- مجمع الغرائب فی غریب الحدیث. 3- المفهم فی شرح غرائب حدیث مسلم. وی به سال 529 هجری قمری در 78 یا 79 سالگی در نیشابور وفات یافت. (کشف الظنون) (قاموس الاعلام ترکی ج 4 ص 3080) (ابن خلکان ج 1 ص 331) (ریحانه الادب ج 3 ص 175)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ)
محمد. از افاضل قرن دهم هجری است که در نظم و نثر و فنون شعری فرید عصر خود بود و مدتی در ری قضاوت نمود. در اشعار خود به وصالی تخلص میکرد او راست:
چو من دیوانه ای هرگزقدم در دشت غم ننهاد
در آن وادی که من سر مینهم مجنون قدم ننهاد.
گویند مفتون جوانی صادق نام بوده تا آنکه روزی آن جوان وی را به حوض پر آبی پرت میکند او دستش میشکند و این شعر انشاء مینماید:
بعشق صادق اگر دست من شکست چه باک
کسی که عاشق صادق بود چنین باشد
پی ثبوت مرا احتیاج بینه نیست
گواه عاشق صادق در آستین باشد.
وی به سال 932 هجری قمری درگذشت. (سفینه الشعراء ص 303) (ریحانه الادب ج 3 ص 160)
لغت نامه دهخدا